مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
مـن کـیـسـتـم گـدای گـدایـان این درم گر پا نهم به جای دگر خاک بر سرم روزی اگر بناست از این در جدا شوم از هم جدا شوند سر و جان و پیکرم مـحــتـاج دام و شـیـفــتـۀ دانــۀ تــوأم هر چـند در حـریم تو کم از کـبـوترم زوّار عـارفـنـد بـه حـقّ تـو یـا رضـا ای وای من که از همه بیمعرفت ترم بر پـادشـاهی دو جـهـان نـاز میکـنم از آن خوشم که بر در این خانه نوکرم مهر تو گشت شیرۀ جان و روان روح از لحظهای که شیر به من داد مادرم فـیض زیـارت تو و آلـودهای چو من گر لـطف تو نبـود نـمیگـشت بـاورم هرکس که دشمن است تو را دشمنش منم حــتّــی اگـر بــود پــدرم یـا بــرادرم از صـدق و پـاکی پـدر و مـادرم بود گـر عــاشـق پـیـمـبـر و آل پـیـمـبـرم یک عمر از تو گفتم و خواهم که وقت مرگ خـیـزد رضا رضا ز نفـسهای آخرم پای مـرا بـبـند که پـابـنـد خـود کـنـی دست مرا بگـیر که مسکـین این درم من «میثمم» که با همه بیدست و پائیم جـز دار عـشق تو نـبـود دار دیگـرم |